در مفردات راغب، استدراج به دو معنی آمده است:
1ـ «سنستدرجهم من حیث لایعلمون» یعنی از جایی که نمیدانند آنها را درهم میپیچیم و به مرگ میرسانیم.
2ـ آنها را به تدریج و کمکم به فرجام و عذابشان میرسانیم، در حقیقت نزدیک نمودن تدریجی ایشان به چیزی است؛ مانند بالا رفتن و پایینآمدن از پلّهها و مکانها، که تدریجا و مرحله به مرحله انجام میشود.
در قاموس قرآن، املا به معنی اطالهی مدّت آمده، و در اقرب الموارد گفته: املا به معنی مهلتدادن و تأخیر است.
خداوند به این جهت استدراج را مقیّد کرد به «من حیث لایعلمون» تا بفهماند این نزدیک نمودن آشکارا نیست؛ بلکه در همان سرگرمی به تمتّع از مظاهر زندگی مادی مخفی است. در نتیجه ایشان با زیاده روی در معصیت پیوسته به سوی هلاکت نزدیک میشوند. پس میتوان گفت: استدراج، تجدید نعمتی بعد از نعمت دیگر است تا به وسیلهی التذاذ به آن نعمتها، ایشان را از توجّه به عاقبت کارهایشان غافل سازد.1
حضرت علی علیهالسلام دربارهی استدراج و املا (مهلتدادن) میفرمایند:
«کم من مستدرج بالإحسان إلیه، مغرور بالسّتر علیه، و مفتون بحسن القول فیه. و ما ابتلی اللّه احدا بمثل الإملاء له.»2
«چه بسا کسی که با نعمتهایی که به او رسیده به دام افتد و با پردهپوشی بر گناه فریب خورد و با ستایش شدن آزمایش گردد. و خدا هیچکس را همانند مهلتدادن به او نیازمود.»
حضرتش در بیانی دیگر، در باب مسؤولیّت نعمتهای الاهی میفرماید:
«ایّها النّاس، لیرکم اللّه من النّعمة وجلین، کما یراکم من النقمة فرقین. انّه من وسّع علیه فی ذات یده فلم یر ذلک استدراجا، فقد امن مخوفا. و من ضیّق علیه فی ذات یده فلم یر ذلک اختبارا، فقد ضیّع مأمولاً.»3
«ای مردم، باید خدا شما را به هنگام نعمت همانند هنگامهی کیفر، ترسان بنگرد؛ زیرا کسی که رفاه و گشایشی را زمینهی گرفتارشدن خویش نداند، پس خود را از حوادث ترسناک ایمن میپندارد. آن کس که تنگدستی را آزمایش الاهی نداند، پاداشی را که امیدی به آن بود، از دست خواهد داد.»
آری؛ انسان هم در هنگام بینیازی و رفاه و هم در تنگدستی باید خدا را فراموش نکند و احتمال دهد که در هر دو حالت مورد امتحان الاهی قرار گرفته است، تا بدینوسیله دچار کفران نعمت نشود.
در مورد مجازات استدراجی، از آیات و احادیث استفاده میشود که خداوند، گنهکاران و طغیانگران جسور و زورمند را طبق یک سنّت، فورا گرفتار مجازات نمیکند؛ بلکه درهای نعمتها را به روی آنها میگشاید. هرچه بیشتر درمسیر طغیان گام برمیدارند، نعمت خود را بیشتر میکند. آنگاه دو راه پیش روی آنها قرار میگیرد: یا این نعمتها باعث تنبّه و بیداریشان میشود، که در این حال برنامهی «هدایت الاهی» عملی شده است. یا این که بر غرور و بیخبریشان میافزاید. در این صورت مجازاتشان به هنگام رسیدن به آخرین مرحله، دردناکتر است؛ زیرا به هنگامی که غرق انواع نعمتها میشوند، خداوند همه را از آنها میگیرد و طومار زندگی آنها را در هم میپیچد و اینگونه مجازات بسیار سختتر است.
به هر حال، این آیه به همهی گنهکاران هشدار میدهد که تأخیر کیفر الاهی را دلیل بر پاکی و درستی خود و یا ضعف و ناتوانی پروردگار نگیرند و نعمتهایی را که در آن غرقهاند، نشانهی تقرّبشان به خدا ندانند. چه بسا این پیروزیها و نعمتهایی که به آنها میرسد، مقدّمهی مجازات استدراجی پروردگار باشد. خدا آنها را غرق نعمت میکند و به آنها مهلت میدهد و به اوج میرساند، امّا سرانجام طومار زندگی آنها را در هم میپیچد.4
امام صادق علیهالسلام دربارهی استدراج فرموند:
«هو العبد یذنب الذنب فیملی له و یجدّد له عنده النعم، فلیهیه عن الإستغفار من الذّنوب، فهو مستدرج من حیث لایعلم.»5
«استدراج عبارت است از اینکه بنده هنگامی که مرتکب گناه میشود، خداوند به او مهلت میدهد و او را مشمول نعمت خود قرار میدهد، سپس او را از استغفارـ در برابر گناهـ غافل میکند، بدینرو، به تدریج، از طریقی که نمیداند گرفتار میشود.»
3ـ2. استدراج و املاء در دورهی غیبت
در منابع اسلامی، روایات زیادی وارد شده که گویای فساد زمانه و انحرافهای عقیدتی و مذهبی در جوامع بشری در دوران غیبت امام زمان علیهالسلاماست و معصومین علیهمالسلام مسلمانان را از آن گرایشها برحذر داشته و از خطرات و لغزشگاههای آن آگاه کردهاند.
بر اساس این احادیث، یکی از بلاهای خانمانسوز این دوران، شیوع معصیت و گناه و علنیشدن آن در جامعه است. نمونههای زیادی از این چگونگی را پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم بیان کردهاند؛ از جمله:
دروغ همگانی میشود، حریمها مورد تجاوز قرار میگیرد، گناهان علنی میگردد، فحشا و منکر رواج مییابد، ثروت در میان مردم فراوان میشود و ثروتمندان مورد احترام قرار میگیرند، طلاق زیاد میشود، غنا و مشروبات الکلی حلال میشود، رباخواری معمول میگردد، ستم و تباهی فراوان میشود، حرمت احکام الاهی شکسته میشود و... .6
چنانکه میبینیم، مضمون بسیاری از این احادیث با وضعیت کنونی جامعهی بشری کاملاً منطبق است. با توجّه به بحث قرآنی استدراج، ای بسا بسیاری از مردم بر اثر فرو رفتن در گناه و فراموشکردن یاد خدا در این روزگار، دچار عذاب استدراج شوند، وظایف و مسؤولیتهای دینی خود را به فراموشی سپارند، و غرق در شهوات و حرص و دنیاطلبی گردند، و خود را شایستهی نعماتی بدانند که خداوند به آنان بخشیده، غافل از اینکه خداوند با بذل نعمتهای زیاد به آنان مهلت داده و آنان را مورد امتحان قرار میدهد، لذا در غرور و غفلت فرو میروند. امّا براساس تذکّر قرآن، خداوند ناگهان آنان را میگیرد و از میان ناز و نعمت به کام عذاب فرو میبرد. وقتی که در غفلت مطلق به سر میروند.
لذا میبینیم که در روایات، یکی از وظایف مهم شیعه در عصر غیبت را، انتظار فرج دانستهاند؛ زیرا در بیان معصومین علیهمالسلام ظهور به یک امر دفعی و ناگهانی تعبیر شده است؛ چنانکه پیامبر بزرگوار اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم راجع به ظهور حضرت مهدی علیهالسلام فرمودهاند:
«إنّما مثله کمثل السّاعة لایأتیکم إلاّ بغته.»7
«ظهور، همچون قیامت است، که به طور ناگهانی برای شما رخ میدهد.»
در بعضی روایات، اینگونه تعبیر شده است که خداوند امر فرج امام عصر عجّلاللّهفرجه را در یک شب اصلاح میفرماید.
امام جواد علیهالسلام میفرمایند:
«انّ اللّه تبارک و تعالی لیصلح له أمره فی لیلة کما اصلح أمر کلیمه موسی.... ثمّ قال علیهالسلام : أفضل أعمال شیعتنا انتظار الفرج.»8
«خداوند امر ظهور حضرت مهدی علیهالسلام را در یک شب اصلاح میفرماید، همانطور که کار کلیم خود حضرت موسی علیهالسلام راـ در یک شبـ اصلاح فرمود.... سپس حضرت فرمودند: بهترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است.»
حضرت موسیبنعمران علیهالسلام در بیابانهای تاریک به همراه خانوادهی خود راه را گم کرده بود. لذا رفت تا برای آنها آتشی به دست آورد، امّا در حالی به سوی ایشان بازگشت که به نبوّت و رسالت برگزیده شده بود.
خدای متعال در مورد امام زمان علیهالسلام هم اینگونه عمل خواهد کرد و ایشان را در وقتی ظاهر خواهد فرمود که علیالظّاهر امیدی به قیامش نیست و مردم سرگرم دنیاطلبی هستند، و در این حالت، توبه دیگر سودی نخواهد داشت؛ چنانکه حضرت مهدی علیهالسلام در توقیع خود به شیخ مفید فرمودند:
«فانّ امرنا یبعثه فجأة حین لا ینفعه توبة.»9
«به درستی که امر ماـ فرج ماـ ناگهانی پیش میآید، هنگامی که توبه، کسی را سود ندهد.»
لذا امید ظهور آن حضرت، در هر صبح و شام، وجود دارد و باید همواره منتظر قدوم آن عزیز بود.
اللّهُمَّ صلّ علی حجّتک و ولیّک و القائم فی خلقک، صلاة نامیة باقیة، تعجل بها فرجه و تنصره بها، و تجعلنا معه فِی الدّنیا و الآخرة.
- 1.سیّد محمّد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، بنیاد علمی و فکر علاّمه طباطبایی، ترجمهی محمّدباقر موسوی همدانی 8 / 516
- 2.محمّد دشتی، نهجالبلاغه، تهران، پیام عدالت، حکمت 116
- 3.همان، حکمت 358
- 4.ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، دارالکتب اسلامیه 7 / 34، 1375
- 5.کلینی رازی، اصول کافی، انتشارات علمیهی اسلامیه، ترجمهی سیّد هاشم رسولی ج 4، باب استدراج، ص 189، ح 2
- 6.کلیهی عناوین از احادیث روزگار رهایی ج 2 برگرفته شده است
- 7.معجم احادیث الإمام المهدی علیهالسلام ، تألیف و نشر مؤسسهی معارف اسلامی، جزء 5 / 126
- 8.شیخ صدوق، کمالالدّین و تمام النعمه، ترجمهی منصور پهلوان، قم، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، باب 36 ح 1
- 9.سیّد محمّد تقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، قم المطبعه العلمیه 2 / 160